به نام تک پرستوی عشق
بمیرد آن که غربت را بنا کرد
مرا از تو ،تو را از من جدا کرد
ا گر چشمان تو دریاست منم فانوس شبهایت
اگر حرفی زدم از گل توی معنا و مفهومش
تو مکه عشقی و من!!!!
تو مکه عشقی و من
عاشق رو به قبلتم
می میرم از عشق چشات
اگر ندی تو حاجتم
در یک روز شمعی روشن کردم
اول برای دیدنت
دوم برای بوسیدنت
سوم برای در آغوش گرفتنت
بهترین چیز رسیدن
به نگاهت است که از
حادثه عشق تر است
تقدیم به آنکه آفتاب مهرش در آستان دلم
هرگز غروب نخواهد کرد.
عقل پرسید که دشوار تر از مردن چیست:
عشق فرمود:فراق از همه چیز سخت تر است.
به نام آنکه کیمیای عشق را در وجودمان به ودیعه گذاشت
بنام اولین و آخرین سوگندم
از من پرسید برای چه زنده ای ؟
در حالیکه از درون فریاد زدم ((برای تو))
گفتم برای هیچ!!!!!
از او پرسیدم :تو برای چه زنده ای ؟
گفت :برای کسی که برای هیچ زنده است
دروغ می گفت :
دیگری را دوست می داشت
بار ها گفتم دوستم داری
گفت: آری
تا دیری خاموش بودم آ خر از پای شکیب در آمدم
به او گفتم :از گناهت خواهم گذشت هر چند بسیار بزرگ باشد
آخر با آرزوی فراوان به سویم آمدو گفت :
مرا ببخش دیگری را دوست داشتم
من نیز به او گفتم:
این بار من به تو دوروغ گفتم
هر گز تو را نخواهم بخشید